آیا میدانستی۲؟؟؟

 
 
 
آیا میدانستی در برج ایفیل دو میلیون و نیم پیچ به کار رفته است؟
 
آیا میدانستی که در عطسه ی کنترل نشده از طرف یک شخص بیمار پنج هزار قطره های ریزی که حاوی ویروس میباشد در فضا پخش میشود؟
 
آیا میدانستی که پیاز بعلت داشتن انسولین گیاهی و اینولین برای مبتلایان به مرض قند مفید بوده و قند خون را پایین میاورد؟
 
آیا میدانستی 135 میلیون نفر از مردم دنیا به بیماری دیابت مبتلا هستند؟
 
آیا میدانستی که قویترین زلزله ایی که تا بحال در جهان رخ داده و به ثبت رسیده است در سال 1960 در اقیانوس آرام نزدیک کشور شیلی رخ داد که قدرت آن نه و نیم ریشتر بود که فقط سه هزار نفر جان خود را از دست دادند؟
 
آیا میدانستی که بزرگترین تخم، در مقـــــــایسه با اندازه بـــــــدن، متعلق به پرنده ای به نام «کیوی» است که در استرالیا زندگی می کند. جثه کیوی، تقریبا" به اندازه یک مرغ است، اما تخمی که می گذارد، یک چهارم بدنش وزن دارد؟
 
آیا میدانستی دانشمندان به تازگی کشف کرده اند که تقریبا" سی تا چهل درصد از همه سرطان ها با خوردن میوه ، سبزیجات ، غذاهای گیاهی کم چرب و مواد غذایی پرکالری ، قابل پیش گیری است؟
 
 
 
آیا میدانستی لباس قرمز و سفید بابا نوئل از شرکت کوکاکولا به یادگار مانده است، سال 1931 میلادی شرکت کوکاکولا برای تبلیغات خود از این رنگها در لباس بابا نوئل استفاده کرد؟
 
آیا میدانستی زالو دارای یازده معده و سه دهان میباشد و هر دهان داری صد عدد دندان میباشد، جالب است این را هم بدانید که یک وعده خون مکیدن میتواند زالو را یک سال زنده نگه دارد؟
 
آیا میدانستی که فیلها از بوی عسل بدشان می آید. حتی بوی عسل فیل ها را فراری می دهد؟

آیا میدانستی؟؟؟

دانستنیها

 
 
 
 
 
 
آیا میدانستی که خانومها بیشتر از آقایون مبتلا به بیماری دیابت میشوند؟
 
آیا میدانستی 50 درصد جمعیت جهان هیچگاه در طول حیات خود از تلفن استفاده نکرده است؟
 
 
آیا میدانستی که مزه سیب، پیاز و سیب زمینی یکسان میباشد و تنها بواسطه بوی آنهاست که طعم های متفاوتی می یابند؟
 
 
آیا میدانستی که آدولف هیتلر گیاهخوار بوده است؟
 
 
آیا میدانستی سالانه 500 فیلم در امریکا و 800 فیلم در هند ساخته میشود؟
 
 
آیا میدانستی که فیلها قادرند روزانه شصت گالن آب و دویست و پنجاه کیلوگرم یونجه مصرف کنند؟
 
 
آیا میدانستی که از 294 کشور جهان، صد و بیست کشور آن مجازات اعدام را ندارند؟
 
 
آیا میدانستی قلب انسان بطور متوسط صد هزار بار در سال میتپد؟
 
 
آیا میدانستی که یک کوه آتشفشان قادر است ذرات ریز و گرد و غبار را تا ارتفاع پنجاه کیلومتری به فضای اطراف پرتاب کند؟
 
 
آیا میدانستی که کانگوروها قادرند 3 متر به سمت بالا و 8 متر به سمت جلو بپرند؟
 
 

رمز موفقیت


انرژی متمرکز، رمز موفقیت در ورزش است


نویسنده: دکتر فرشاد نجفی پور

 
 
توجه «تحت اختیار گرفتن فکر،‌ به شکل واضح و شفاف، بدون اعتنا به ممکناتی که خود به خود پیش می ‎آیند یا جریان‎های فکری است. که با رها کردن چند موضوع جهت پرداختن مؤثر به موضوعات دیگر انجام می‎پذیرد». در ورزش، هیچ چیز مهم‎تر از توجه به موضوع نیست.
    شاید مهم‎ترین تفاوت ما بین بازی‎های بسکتبال، والیبال و فوتبال امروز با بیست سال قبل در حمله ‎هایشان باشد. بیست سال قبل،‌ والیبال یک بازی قابل پیش ‎بینی بود که اسپکر از یکی از دو محل مقر در زمین حمله می‎کرد. این دو محل در کناره ‎های چپ و راست زمین نزدیک خط بودند. توپ (برای اسپک) خیلی بلند آماده می‎شد و هرگز از آن الگو تخطی نمی‎کردند. در اواخر دهه 60 و اوایل دهه 70 وقتی ژاپنی‎ها با حمله چند نفره ‎شان بازی را متحول کردند، این موضوع تغییر کرد. در این نوع حمله،‌ مهاجمین از قسمت‎های مختلف تور اسپک می‎کردند. در چنین عملی، اسپکرها اغلب وضعیت حمله را تغییر داده و توپ‎هایی با سرعت و ارتفاع متفاوت طلب می‎کردند. نتیجه قابل پیش ‎بینی بود. بازیکنان دفاع روی تور در زمان غلط می‎پریدند، در مقابل مهاجم کاذب بلند می‎شدند، به بازیکنان خودی برخورد می‎کردند، و عموماً روی هم‎دیگر می ‎افتادند. تا این زمان،‌ مدافعین فقط باید به یک یا دو اسپکر در آن واحد توجه می‎کردند. اما حالا با افزایش 3 یا 4 برابر اطلاعات مواجه بودند.
    بعدها وقتی تیم حریف قادر به مطالعه حمله چند نفره شد، بازیکنان خط دفاع یاد گرفتند تا حرکات نامربوط و ایضایی را در نظر نگرفته و روی عناصر مهم حمله تمرکز کنند.
    پرداخت اطلاعات در ابتدایی ‎ترین شکل خود شامل ذخیره اطلاعات در حافظه، بازیافت اطلاعات از حافظه و انتخاب یک حرکت در پاسخ است. شخصی که محرکی را تجربه نموده و بعداً به آن پاسخ می‎دهد، باید توانایی ذخیره حافظه داشته باشد. یعنی آن شخص باید بتواند آن‎ را بازیافت نماید. بازیافت ما به توانایی تصمیم‎ گیری درباره ‌پاسخ‎های آتی آن را می‎دهد. یک بازیکن خط دفاع هزاران قطعه اطلاعات از حمله و دفاع را انبار کرده است. وقتی حمله می‎کند، شاید خط دفاع حریف را دیده و قبل از آن، روش حمله ‎اش را تغییر دهد. این جا چه اتفاقی افتاد؟ پاسخ ساده است. اطلاعاتی که قبلاً در مورد تیم مقابل ذخیره شده بودند از حافظه بازیافت شده و برای آغاز یک پاسخ متفاوت اما مناسب استفاده شدند. این پرداخت اطلاعات در عمل است و مرتباً در زمین ورزش اتفاق می ‎افتد.
    حافظه دارای یک یا چند سیستم است. تمایز ما بین سیستم‎های حافظه برای سهولت کار بوده و نباید این طور تفسیر شود که در مکان‎هایی متفاوتی از مغز قرار گرفته ‎اند. با به خاطر داشتن این مطالب، سه سیستم اصلی حافظه توضیح داده می‎شوند.
    در سیستم حافظه انسان اولین مرحله ذخیره اطلاعات است که گاهی «بایگانی حسی» نامیده می‎شود. این سیستم ذخیره می‎تواند مقدار زیادی از اطلاعات حسی مربوط به یک زمان بسیار کوتاه را قبل از هدر رفتن اکثریت آن، نگه دارد. تصور می‎شود اطلاعات قبل از هدر رفتن یا انتقال به یک سیستم ذخیره پایدار به مدت نیم ثانیه در بایگانی حسی باقی می‎مانند. به محدودیت‎های بایگانی حسی در مورد داوری والیبال توجه کنید. حوادث بازی روی تور آن‎قدر سریع رخ می‎دهند که برای داور تصمیم ‎گیری سریع بسیار سخت می‎شود.
    در بسکتبال هم وقتی توپ پس از برخورد با یکی از دو بازیکن به خارج می‎رود همین وضعیت رخ می‎دهد. اطلاعات بایگانی حسی برای پردازش بیشتر به یک سیستم حافظه کوتاه مدت منتقل شده است.
    حافظه کوتاه مدت مرکز یا چهار راه پرداخت اطلاعات است. اطلاعات از بایگانی حسی و حافظه درازمدت برای بازگویی به این جا می ‎آیند. برای همین وقتی تلفنچی یک شماره تلفن جدید را به ما می‎دهد هنگام شماره‎ گیری آن را چندین بار تکرار می‎کنیم. یک بازیکن خط دفاع از این جا برای بازگویی اطلاعات ذخیره شده در حافظه درازمدت استفاده می‎کند. بازیکن خط دفاع، درست قبل از بازی، بازی‎های قبلی را از حافظه بازیافت نموده و برای اطمینان خاطر بازگویی می‎کند.
    ظرفیت حافظه کوتاه مدت محدود است. برای یک آدم عادی حفظ کردن بیش از هفت کلمه یا شماره مجزا به طور هم زمان، بسیار مشکل است. با این حال،‌ با تقسیم ‎بندی، حفظ بیش از این‎ها نیز برای یک نفر مقدور است. تقسیم ‎بندی روندی از ترکیب قطعات مجزای متعدد اطلاعات، در یک قطعه بزرگ است. تقسیمات بزرگ‎تر چنان ترکیب شده ‎اند که به شکل واحدی به خاطر می‎آیند. برای یادآوری تقسیمات بزرگ‎تر از لغات یا عبارات کلیدی استفاده می‎شود. در فوتبال یک شماره یا عبارت برای نمایش مجموعه پیچیده ‎ای از اعمال بازیکنان متعدد مورد استفاده قرار می‎گیرد.
    در حالی که اطلاعات موجود در حافظه کوتاه مدت فقط برای مدت کوتاهی می‎مانند، اطلاعات حافظه درازمدت نسبتاً دائمی هستند. هدف سیستم حافظه ذخیره اطلاعات در اینجا است.
    سختی هر حادثه با مقدار اطلاعات رسیده، پاسخ داده شده یا منتقل شده قابل محاسبه است. هر چه اطلاعات رسیده از حادثه بیشتر باشد، مشکل‎تر تلقی می‎شود. مثلاً یک ورزشکار به منبع نورانی سریع‎تر از چند چراغ چشمک‎زن پاسخ می‎دهد، چون چند چراغ اطلاعات بیشتری روانه می‎کنند. دفاع در مقابل یک سانتر بسکتبال که همیشه قبل از شوت دریبل می‎کند نسبت به آن که قبل از شوت کارهای مختلفی انجام می‎دهند، ساده‎تر است (چون اطلاعات کمتری روانه می‎کند).
    مقدار اطلاعات رسیده از یک حادثه برابر با تعداد سوالاتی است که برای پیش ‎بینی باید پرسید. متناسب با سخت شدن موقعیت اطلاعات رسیده نیز افزایش می‎یابد. باید سختی موقعیت‎های ویژه ورزشی به دقت توسط مربی با مقدار اطلاعات رسیده، ارزیابی شود. وقتی مشکل مشخص شد، مربی می‎تواند با ورزشکار برای کاهش اطلاعات ارسالی (با تعیین یک وظیفه مشخص) یا افزایش برون ده اطلاعات (یادگیری یک حرکت جدید) کار کند.
    وقتی احتمال وقوع حوادث مساویست،‌ تخمین اطلاعات ارسالی نسبتاً ساده است. ولی اگر احتمال حوادث مساوی نباشد، احتساب اطلاعات ارسالی پیچیده است. ورزشکاران باید میزان اطلاعاتی را که حرکاتشان به سمت حریف ارسال می‎کند، افزایش دهند. هم زمان نیز باید یاد بگیرند که میزان اطلاعات دریافتیشان را کاهش دهند. چگونه؟
    اول، چگونه می‎توان اطلاعات ارسالی را افزایش داد. یاد بگیرید که احتمال هر کدام از پاسخ‎هایتان را مساوی کنید. اگر سانتر بسکتبال هستید، همیشه قبل از شوت کردن دریبل نکنید. جایگزینی ‎های دیگری به وجود آورید و با نسبت مساوی از هر کدام استفاده کنید. اگر اسپکر والیبال هستید، در تمامی انواع مختلف ضربات کسب مهارت کنید و با نسبت مساوی از هر کدام استفاده نمایید.
    آیا پرتابی هست که دوست دارید در وضعیت‎های بحرانی انجام دهید؟‌ اگر هست، کدام نوع است؟ عاداتتان چه هستند؟ آیا نوع پرتاب‎ها را نشان می‎دهید؟ حتی در لیگ برتر هم بعضی پرتابگران قابل پیش‎بینی هستند، گر چه بهترین‎ها این طور نیستند. رویکرد دیگر برای به حداقل رساندن اطلاعات دریافتی استفاده از وضعیت و حیله است. بازیکنان بسکتبال، مشت زنان و والیبالیست‎ها این کار را می‎کنند. اگر در مقابل یک بازیکن بسکتبال قرار دارید که دوست دارد به طرف راست نشان داده و از چپ برود، سمت راست را نگاه کنید تا نتواند برود.
    باید پاسخ‎هایتان را پنهان کنید تا مقاصدتان را تلگراف نزنید. اگر با اشتباهی دست خود را رو کنید حریف چه‎ ها که نخواهد کرد! یک تنیس باز که می‎تواند هشت نوع مختلف ضربه بزند در مقایسه با کسی که فقط چهار تا بلد است، اطلاعات بیشتری ارسال می‎کند. تفاوت ما بین هشت و چهار ضربه، اگر احتمال مساوی داشته باشند، برای بازیکنان حریف مطلب بزرگی خواهد بود.
    ببینیم چگونه می‎شود اطلاعات ارسالی را کاهش داد یک راه مطالعه دیگران است. در اکثر ورزش‎های پر تحرک تفاوت اساسی بین موفقیت و شکست «تأخیر در پاسخ» است. در بسکتبال مهاجم صاحب توپ می‎تواند با ایجاد تأخیر در پاسخ وی، دفاع سریع‎تر از خود را شکست دهد. اگر مهاجم از داخل و بیرون در خطر باشد، یک تهاجم دروغین به سمت سبد به او فرصت لازم را برای یک پرتاب سه امتیازی را خواهد داد. تهاجم دروغین اطلاعات ارسالی را افزایش داده و زمان پاسخ مدافع را که سعی می‎کند جلوی پرتاب را بگیرد،‌ افزایش می‎دهد. یک وضعیت تقریباً مشابه در بدمینتون رخ می‎دهد، وقتی که بازیکن مهاجم یک اسمش یا ضربه بلند را نشان می‎دهد اما به جای آن یک ضربه آهسته می‎زند.
    والیبالیست‎ها در سازماندهی مجدد توجه‎شان پس از منحرف شدن آن،‌نسبت به غیر ورزشکاران سریع‎تر عمل می‎کنند. تنیس بازان تمرکز خود را به دلیل: (الف) فشار روان شدید خارج از زمین (ب) تحریک کم‎تر یا بیش از حد قبل و یا حین بازی (ج) پایین بودن قند خون (د) ضعف آمادگی جسمانی،‌ از دست داده و از بین رفتن تمرکز را تجربه می‎کنند.
    
   
 توجه انتخابی
    توانایی انسان در دور ریختن و یا فراموش کردن اطلاعات حسی نامربوط، و توجه انتخابی به اطلاعات مربوط ارزش بی‎حسابی دارد.
    هر کدام از ما احساس تحریک بیش از حد منتهی به عدم تمرکز را تجربه‎ کرده ‎ایم، اما آیا می‎توانید تداوم این حس را در هر ساعت از بیداری تصور کنید؟ اگر قدرت تمرکز روی یک یا دو موضوع را به طور هم‎زمان نداشتیم، نمی‎توانستیم هیچ کاری بکنیم.
    تمام حوادث ورزشی دارای کلیدها یا نشانه ‎هایی هستند که باید نسبت به آن‎ها به صورت انتخابی توجه شود. در والیبال، بلوکه کردن بهترین سلاح برای کسب امتیاز است. برای استفاده از این موقعیت دفاع‎ها روی تور باید به صورت انتخابی به مهاجم مورد نظر توجه کنند و فریب حرکات پاسور و دیگر اسپکرها را نخورند.
    وقتی این صفحه را می‎خوانید در میان بسیاری چیزهای دیگر به صورت انتخابی به یک چیز توجه کرده ‎اید.
    قدرت توجه انتخابی به محرک مناسب در اکثریت موقعیت‎های ورزشی نقشی بزرگ دارد. در بسکتبال، ورزشکاران باید هنگام پرتاب، به جای مشغول شدن به سروصدای جمعیت روی سبد تمرکز کنند. در والیبال، ورزشکاران باید به جای فکر کردن به بازی قبلی به زننده سرویس توجه کنند.
    وقتی پای تلویزیون مشغول تماشای یک ورزشکار هستیم، می‎بینیم که خیلی وقت‎ها ورزشکاران برای کسب امتیاز حقه ‎هایی به کار می‎برند. معمولاً این حقه ‎ها صحبت از مسائل نامربوط به موضوع هستند.
    برای ورزشکاران حرفه‏ای، توجه انتخابی بسیار مؤثر است. وقتی بسکتبالیست‎های حرفه‎ای به خط پرتاب آزاد می‎رسند، به هیچ کس و هیچ چیز اجازه تصرف توجهشان را نمی‎دهند. مربیان به این روند «تمرکز» می‎گویند. با این حال برخی ورزشکاران هیچ گاه راه مقابله با پرت شدن حواس را یاد نمی‎گیرند. هر حادثه کوچک حواسشان را پرت می‎کند، یا روی چیزهای غلط و آن‎ها که دیگر ارزشی ندارند (مثل دریبل کردن) تمرکز می‎کنند.
    شکی نیست که در توجه انتخابی برخی ورزشکاران بهتر از دیگران هستند. با این حال دلیلی ندارد فکر کنیم که این مهارت را نمی‎توان یاد گرفت. کلید دست مربیست که باید نشانه ‎های مهم را مشخص کرده و تمرین‎هایی را برای توجه انتخابی طراحی کند. یک مثال خوب می‎تواند پرتاب‎هایی آزاد در بستکبال باشد.
    کلید البته، تمرکز روی سبد است. با این حال، تعداد محدودی از ورزشکاران با تمرین ا ین را یاد می‎گیرند و به ندرت چیزی حواسشان را پرت می‎کند. انجام مسابقات دوستانه در حضور تماشاچیان مخالف و موافق به ورزشکار در یادگیری توجه انتخابی کمک می‎کند.
    یک بسکتبالیست ماهر می‎تواند دریبل بزند، با دست دیگر علامت داده، و به یکی از هم تیمی‎ها که به سمت سبد می‎رود پاسخ بدهد. راننده اتومبیل می‎تواند در آن واحد با یک مسافر صحبت کند، ماشین را براند و دنده عوض کند. چه طور ممکن است؟ فکر انسان می‎تواند ما بین چندین موضوع به صورت انتخابی فقط به یکی توجه کند.
    تفاوت فاحش ما بین یک بسکتبالیست مبتدی و حرفه‎ای نیاز به فضای پرداخت اطلاعات است. در یک بازی تقریباً تمام فضای پرداخت بازیکن مبتدی با دریبل زدن اشغال می‎شود. او نمی‎تواند صدای مربی را بشنود، سبد را ببیند، بازیکنان دیگر را ببیند یا هیچ کاری به جز دریبل زدن انجام دهد. به عبارت دیگر، بازیکن حرفه‎ای نیازمندی توجه به دریبل را آن قدر کاهش داده که می‎تواند تمام نشانه ‎های مربوط را حین دریبل زدن ببیند و بشنود.
    به عنوان یک مربی،‌اگر نیاز دارید ورزشکارانتان به اطلاعاتی بیش از ظرفیت پرداختشان توجه کنند، به استقبال شکست می‎روید. فضای پرداخت معادل باهوش نیست.
    برای یک فوتبالیست مبتدی، عمل دریبل زدن به تنهایی چنان فضای پرداخت اطلاعاتی نیاز دارد که جایی برای دیگران باقی نمی‎گذارد. این ورزشکار قادر به پاس دادن به یار آزاد خودی، دیدن روند بازی یا سد کردن راه حریف نیست. با این حال به محض خبره شدن در دریبل زدن، بازیکن قادر به انجام همه آن‎ها و حتی بیشتر از آن خواهد بود.
    در بازی‎های تنیس، باید انتظار داشت که صحبت‎های داوران هر بازیکنی را حسابی گیج کند. بازیکن حرفه‎ای که مسائل حاشیه ‎ای را دور ریخته و به بازی توجه کند موفق خواهد بود.
    
  
  تمرکز
    توانایی یک ورزشکار در توجه به محرک مناسب در حین مسابقه «تمرکز» نام دارد. در بسکتبال، یک (بازیکن خط دفاع) که سریع به سمت سبد حرکت می‎کند باید محدوده توجه خود را وسیع کرده تا دیگر هم تیمی‎ هایش را که به سمت سبد می‎دوند، ببیند. همین بازیکن وقتی می‎خواهد پرتاب آزاد انجام دهد، برای دوری از حواس پرتی به خاطر صداهای تماشاگران، باید محدوده توجه خود را کوچک کند.
    بهترین وسیله برای تفهیم محدود کردن توجه، استفاده از نشانه است. نشانه‎ های محیط به ورزشکار می‎گویند از چه فنی استفاده کند. برای هر حرکت ورزشی نشانه ‎های متعددی وجود دارد. برخی مرتبط بوده و برای کارآیی مطلوب ضروری هستند؛ بقیه نامربوط بوده به کارآیی آسیب می‎رسانند. با افزایش هیجان محدوده توجه ورزشکار کوچک می‎شود. در یک زمان مناسب محدود کردن توجه تمام نشانه ‎های نامربوط را دور ریخته و نشانه‎ های مربوط را نگه می‎دارد. در این زمان کارآیی به بهترین وضعیت خود می‎رسد. هیجان شدید باعث گیجی می‎شود. ورزشکاری که گیج شده دچار کاهش ناگهانی و چشم‎گیر کارآیی می‎شود.
    وقتی یک (بازیکن خط) دفاع تصمیم می‎‏گیرد پاس به عقب بدهد، برای پیدا کردن هم تیمی‎هایش نیاز به محدوده توجه نسبتاً بزرگی دارد. با این حال، ‌اگر محدوده خیلی بزرگ باشد نشانه ‎های نامحدودی مثل سر و صدای جمعیت و مشوقین را هم خواهد گرفت که باعث کاهش کارآیی خواهد شد.
    یک بسکتبالیست برای پاس دادن به مهاجم آزاد باید محدوده توجه بزرگ و برای پرتاب آزاد، محدوده توجه کوچکی داشته باشد.
    گیج کننده‎ هایی مثل شرایط نامساعد پرواز باعث عدم تمرکز خلبان و بنابراین مشکلات پرواز می‎شود.
    بولینگ بازها باید متوجه نشانه ‎های بیرونی مثل پیکان‎های روی خط و نقاط کف باشند. دوندگان ماراتن باید متوجه درون بوده به نشانه ‎های درونی که به آن‎ها کمک می‎کند توجه کنند، در حالی که بازیکن خط وسط فوتبال آمریکایی باید شیوه توجه وسیع خارجی را به کار گیرد.
    
    
آموزش تمرکز
    دانش ‎آموزی که یاد گرفته، در اتاقی که دیگران تلویزیون تماشا می‎کنند، کتاب بخواند دارای میزان بالایی از تمرکز است. برای به حداکثر رساندن کارآیی، ورزشکار باید توان تمرکز و تمرکز مجدد بسیار خوبی داشته باشد. گستره توجه با هیجان شدید، محدود می‎شود. علت این که یک بازیکن جوان خط دفاعی که در خطر زمین خوردن است نمی‎‎تواند بازیکنان آزاد را ببیند، همین است. یک دفاع با تجربه حتی وقتی رویش خطا می‎‎شود قادر به پیدا کردن بازیکن آزاد هست. بر عکس، بازیکن بیسبال یا سافتبال باید هنگام زدن یک توپ در حال حرکت با چوب فقط روی یک عنصر تمرکز کند.
    
    
جمع کردن و توقف فکر
    بسیار مهم است که ورزشکار در کنار یادگیری شیوه ‎های مختلف توجه، یاد بگیرد تا برای توقف افکار منفی و تمرکز بر افکار مثبت از توجه استفاده کند. این بسیار مهم است که ورزشکار هر موقعیت را به دید مثبت نگاه کرده و اعتقاد داشته باشد که موفق خواهد شد. افکار منفی، باید حذف شده یا با افکار مثبت جایگزین شوند. روند توقف فکر منفی و جایگزینی آن با یک نوع مثبت «توقف فکر» نامیده می‎شود.
    این یکی از اصول روان‎شناسی است که هیچ کس نمی‎تواند در آن واحد به بیش از یک فکر بپردازد. در این مورد مغز باید یک فکر مثبت را آورده جایگزین فکر منفی کند. وقتی فکر منفی حذف شد ورزشکار باید توجهش را به خود معطوف کند.
    فکر کنید در محوطه جریمه ایستاده‎اید و یک پرتاب آزاد دارید که باعث برد یا باخت بازی خواهد شد. این فکرها از ذهن شما عبور خواهند کرد. «این پرتاب را از دست خواهم داد، می‎توانم این را حس کنم. سبد خیلی کوچک است، یک کیلومتر فاصله دارد و وحشت کرده ‎ام!» کنترلتان را از دست خواهید داد.
    برای استفاده موفق از شیوه توقف و جمع کردن فکر ابتدا باید از اصول توجه انتخابی برای جایگزینی افکار منفی با مثبت استفاده کنید. باید به خودتان بگویید «نه»، من یک پرتاب‎گر حرفه‎ای هستم، من بهترین فرد در تیم برای پرتاب در این موقعیت هستم». در این نقطه توجهتان را به داخل معطوف کرده و سطح هیجانتان را تا حدی تطبیق نموده ‎اید. بسیاری از ورزشکاران این کار را با یک دم عمیق و بازدهم آهسته انجام می‎دهند. بعد توجهتان را به حلقه بسکتبال معطوف نموده روی یک پیشنهاد عملی مثلاً «طوری پرتاب کن که چرخش آن کمی به سمت عقب باشد و بعد از پرتاب حرکت قوسی را ادامه بده» تمرکز می‎کنید با استفاده از شیوه صحیح توقف و جمع کردن فکر و تمرین در موقعیت‎های مختلف صاحب یک سلاح همیشه آماده برای استفاده مقابل از دست دادن کنترل توجه می‎شوید.
    مراحل زیر در «توقف و جمع کردن فکر» استفاده می‎شوند.
    جای فکر منفی را که به ذهنتان می ‎آید با یک فکر مثبت عوض کنید.
    در حالی که کمی هیجانتان را تطبیق می‎کنید فکرتان را به خود متمرکز نمایید.
    روی یک نشانه مرتبط و شکل مناسب اجرای فن تمرکز کنید.
    هر چه سریع‎تر پس از رسیدن به احساس کنترل، توجه حرکت ورزشی مورد نظر را انجام دهید.
    یاد گرفتن روش توقف و جمع کردن فکر نیاز به تمرین دارد. نکته‎ای که باید بدانیم این است که فکرهای منفی قابل جابه ‎‎جایی بوده و با روند جمع کردن، افکار اشغال کننده توجه را می‎توان کنترل کرد.
    ناکامی در برقراری تمرکز مجدد علت شکست بسیاری از ورزشکاران بوده است. رابطه چشمگیری بین کارآیی در تیراندازی با کمان و تمرکز روی اشتباهات گذشته وجود دارد. ورزشکاری که به جای تمرکز مجدد روی کارش روی خطاها و اشتباهات تمرکز کند عموماً دچار کاهش کارآیی خواهد شد.